در این پست تلاش کردیم برخی از ضربالمثلهای عراقی که در کشور عراق پرکاربرد و همچنین معادل فارسی آنها نیز وجود دارد را جمعآوری کنیم ناگفته نماند که اینها تنها بخشی از ضربالمثلهای مشترک بین ایران و عراق است و تعداد آنها از آنچه ما در اینجا مطرح کردیم فراتر است.
ضربالمثل عراقی |
معادل فارسی |
العجلة من الشيطان |
عجله کار شیطان است |
خَيرُ الكَلام ما قَلَّ وَ دَل |
کم گوی و گزیده گوی چون دُر |
الشبعان مایدری بلجوعان |
شکم سیر از گرسنه خبر نداره |
کلمة الحق ثجیله |
حقیقت تلخه |
جرّب الرفيق ابوكت الضي |
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی |
الفگر فوگ الجمل و عضه الچلب |
هر چی سنگه مال پای لنگ |
ما کلُّ بَیضاءَ شَحْمَهٌ |
هر گردی، گردو نمیشه |
تَرْکُ الجَوابِ عَلَی الجاهِلِ جَوابٌ |
جواب ابلهان خاموشی است |
اَنا الغریقُ فما خَوْفی من الَبلل |
آب که از سرگذشت چه یک وجب، چه صد وجب |
یُقدِّمُ رِجْلاً و یُؤخّرُ أُخْری |
با يک دست پس میزنه با یه پا پيش میکشه |
الحسود لا یسود |
حسود هرگز نیاسود |
حبه حبه تصبح قبه |
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود |
عصفور فی الید خیر من عشرة علی الشجرة |
سرکه نقد به زحلوای نسیه |
الطيور على أشكالها تقع |
خلایق هرچه لایق |
الجيات أحسن من الرايحات |
گذشتهها گذشته |
وکُلُّ إناءٍ بالَّذِی فِیهِ یَرْشَحُ |
از کوزه همان برون تراود که در اوست |
اَسْرَعُ مِنَ اللَمْح |
سریع تر از چشم به هم زدن |
يد واحدة ماتسقفش |
یک دست صدا ندارد |
عند الشدائد تعرف الإخوان |
دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی |
على قد لحافك مد رجليك |
پاتو به اندازه گلیمت دراز کن |
خیر البرّ عاجله |
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست |
کَما تَزْرَعُ تَحْصُدُ |
هر چی بکاری درو میکنی |
لِکُلِّ مَقامٍ مَقالٌ |
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد |
من حَفَرَ بئراً لأخیه وَقَعَ فیها |
چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی |
اِسْمَعْ و لا تُصَدِّقْ |
بشنو و باور مکن |
مِنَ القَلبِ إلَی القَلْبِ |
دل به دل راه دارد |
مَن جَدَّ وَجَدَ |
جوینده یابنده است |
لا یُلدَغُ العاقلُ من جُحر مرّتین |
آدم عاقل دوبار از يک سوراخ نيش نمیخوره |